بخشی از سخنرانی آیت الله میرباقری در هفتادمین سال درگذشت مرحوم آیت الله سیدنورالدین حسینی الهاشمی- ۲۴ دیماه ۱۴۰۳ – شیراز
در دوران وجود مقدس حضرت بقیه الله ارواحنا فداه دو مرحله هدایت وجود دارد؛ یکی دوران غبیت کبری و دیگری دوران ظهور که هر دو این دوران بسیار باعظمت و فوق العاده است.
در دوره غیبت صغری، نواب خاص اربعه حضور دارند. در دوران غیبت کبری هم حضرت خودشان یک طبقهای را مرجع قرار دادهاند که طبقه فقها هستند که ائمه علیهم السلام امت را به آنها ارجاع دادهاند. امام زمان (عج) در عصر غیبت آنها را طریق اداره امت قرار دادند و این طرح بزرگ به دست فقهای بزرگ شیعه تحقق پیدا میکند.
مرحوم علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی میفرمودند که فقها در عصر غیبت کبری در واقع به یک موقفی میرسند که مجرای حکم امام میشوند. این منصب، منصب اعتباری و صرف قراردادی نیست، حکمشان میشود حکم امام. امرشان، امر خداست؛ نه اینکه اعتبار کردند که امر امام، امر خدا باشد.
فقهای بزرگ شیعه در عصر غیبت که عصر انتظار امت برای رسیدن به ظهور و آن وعده قطعی الهی است، طرحشان سه ضلع داشته است:
ضلع اول، محافظت امت از اینکه در طرح رقیب و طرح دشمن استحاله بشوند، به تعبیر قرآن:جهاد کبیر.
ضلع دوم این طرح بزرگ، طرح درگیری است، وقتی شما یک امتی رو محافظت میکنید، نمیگذارید که طرح دشمن در این امت واقع شود، با شما وارد درگیری همهجانبه میشوند.
ضلع سوم، ساخت امت هست. باید در عصر غیبت یک جامعهای ساخته شود که رو به رشد حرکت کند، عقبگرد نکند، رو به پیش باشد. این جامعه نیاز به طراحی و ساخت و اداره دارد، لذا در طول دوران غیبت علمای شیعه این کار را کردهاند؛ آرام آرام یک امتی و یک جامعهای ساخته شده است که برای خودشان فقه، فلسفه، عرفان، حکمت، کلام و سایر علوم را دارند.
در دوران اخیری که ما هستیم، در یکی دو قرن گذشته یا کمی بیشتر، یک جریان رقیبی پیدا شده است که به دنبال سلطه بر کل جهان و ایجاد یک نظم واحد در جهان بر محور یک فرهنگ است؛ آن هم فرهنگ دنیاگرایی و فرهنگ عرفی سازی زندگی بشر.
این تمدن به دنبال ورود به عرصه تمدنهای دیگر، جغرافیای دیگر و تسخیر سایر حوزهها بوده است؛ به دنیای اسلام نیز به قصد تغییر جامعه اسلامی، امت اسلامی و ایجاد یک تحول در همه لایههای زندگی امت اسلامی نفوذ کرده است. این تمدن جدید، تمدنی نیست که صرفاً به مظاهر زندگی بشر دست اندازی کند، بلکه اعماق روح بشر را میخواهد بازسازی کند، انسان جدید بسازد، به قول خودشان انسان عصر روشنگری بسازد؛ انسانی که با انبیاء فاصله گذاری میکند، انسانی که خود را مستغنی از انبیا میبیند و معتقد است احتیاجی ندارد که از عالم بالا هدایت شود. این تمدن از مرزهای خودش عبور کرده و وارد دنیای اسلام شده است و ما نیز با آن مواجه شدهایم. مواجهه ما با این مسئله بزرگ یا به تعبیر فقهی این مسئله مستحدثه، سطوحی داشته است:
بعد از جنگی که بین ایران و روس واقع شد و ما تقریباً اولین بار از آنها شکست خوردیم، تلقی این بوده که ما ضعف در فناوری داریم، یعنی روس مجهز به فناوریهای مدرن شده و ما فاقد آن هستیم؛ لذا به دنبال این رفتند که فناوریهای دنیای غرب را بیاموزند و تحصیل کنند و از آن برخوردار شوند.
مرحله بعد مرحلهای است که متوجه شدند که بحث صرف فناوری نیست، بحث دارالفنون هست؛ یعنی آن نظام آموزشی جدیدی که در غرب شکل گرفته و نظام مستقل از محافل دینی شان است. فیلسوفان این دوران یک نظم آموزشی جدید در مقابل کلیسا مطرح کردند و این نظم فراگیر شده و به تدریج وارد دنیای اسلام هم شد و جایگزین نظام سنتی همه جهان از جمله دنیای اسلامی شد. یعنی احساس کردند باید عقب افتادگیهای خودشان را از دنیای غرب تدارک کنند؛ پس علاوه بر فنون، نیاز به دارالفنون هم پیدا کردند. که باید از دانشهای جدید غرب را وارد کنند.
مرحله سوم؛ مرحلهای است که متوجه شدند که غرب از اینها عمیقتر است و نرم افزارهای اجتماعی غرب وارد دنیای اسلام شده است و با پدیدهای به نام مردمسالاری روبرو شدند. وقتی وارد کشور ما شد، به نهضت مشروطه تبدیل شده و حالا عالمان بزرگ شیعی هم تصرف کردند. در همه این دورانها، علما و فقهای بزرگ شیعه مراقبت کردند.
دنیای غرب بعد از جنگ جهانی دوم دولت-ملتها را شکل دادند، نظم جهان را واحد کردند، یک سازمان ملل، سازمان مرکزی و دولت مرکزی درست کردند و دیگر همه عرصههای زندگی بشر را تحت تاثیر خودشان قرار دادند. پس یک نظم واحد جهانی فراگیر درست شده است که دیگر مقاومت فرهنگی با آن تقریباً ممکن نبود. اینجاست که نوع مواجهه علمای شیعه تغییر کرد.
تفاوت دوران پهلوی با قبلش همین شکل گیری دولت-ملت مدرن و نفوذ همه جانبه تمدن غرب است طرحشان به حدی از پیچیدگی رسیده بود که همه عرصههای زندگی بشر را در بر میگرفت. مواجهه با این طرح وارد یک مرحله جدیدی شده بود که از طریق فقهای دنیای اسلام زمین بازی به طور کلی تغییر یافت. امام بزرگوار ما مواجههشان از این جنس است. این مواجهه، مواجهه به معنی پاسخ گویی به مسئله مستحدثه نیست؛ توجه شده که تمدن غرب صرفاً مسئله فناوری و دانش مدرن و بعضی از تحولات اجتماعی نیست؛ بلکه یک تمدن فراگیری است که همه عرصههای زندگی بشر را تحت تاثیر قرار میدهد و مهمترین هدفش هم تحول در نیروی انسانی و بافت انسانی است که میخواهد انسان متناسب با آرمانهای خودش بسازد.
این تلقی از اسلام به عنوان یک دینی که امت را راهبری میکند، اگر بخواهد، میتواند در مقابل تمدن غرب، یک تمدن دیگری را پایه گذاری کند. این طرح اخیر فقهای شیعه هم ادامه همان اقدامات سلسله فقهاست ولی در یک تراز دیگر که متناسب با دشمنی دشمن و وسعت طرح دشمن و شیطنت دشمن است.
تلقی من این است مرحوم آیت الله العظمی سید نورالدین حسینی سرآغاز این رویکرد نسبت به مواجهه با غرب هستند. ایشان جزو اولین کسانی هستند که این نوع مواجهه با تمدن غرب را دارند. تمدن غرب را به خوبی میشناسند و در قبال آن، مدعی ساختت تمدن دیگری هستند و مدعی یک اقدام بزرگ برای عبور دادن امت از این طرح شیطنت آمیز دنیای غرب هستند.
از آثار این مرجع بزرگوار شیعه که باقی مانده است،کاملاً مشخص است که ایشان، هم عمق تمدن غرب را میشناختند، هم وسعت طرح دشمن را برای سلطه بر دنیای اسلام میشناختند و هم به دنبال یک طرح رقیب بودند که صرف پاسخ گویی به حوادثی که دنیای غرب برای ما ایجاد میکند و به دنبال این بودند که یک حرکت بزرگ را در قبال تمدن غرب سامان دهند که صحنه موازنه را به نفع دنیای اسلام تغییر دهد.
طرح ایشان، طرح ایجاد مقدورات، تغییر شرایط، تغییر موازنه است و سرآغاز یک حرکت جدیدی در جامعه مومنین و در کشور خود ما بر علیه هجوم بزرگ این تمدن مادی است که منتهی میشود به انقلاب حضرت امام رضوان الله تعالی علیه.
فهم من این است که این سلسله فقها، یک رشته تسبیحی هستند که به دست حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه سامان گرفته و شکل گرفته است و یک طرح بزرگ را پیش میبرند؛ منتها یک طرح بزرگ امت سازی تاریخی در مواجهه با صحنههایی است که دشمن ایجاد میکند تا جامعه شیعه ان شاءاللّه به یک بلوغی برسد. ان شاءاللّه نزدیک به آن دوران هستیم که امکان اینکه حضرت ظهور کنند و عالم را وارد یک مرحله جدیدی کنند.
عصر ظهور، عصر تمدن نیست، بلکه یک منزلتی از عالم قیامت است که در عالم زمین به پا میشود و مقدمه رجعت و قیامت است. دوران غیبت، دورانی است که حضرت از طریق فقها جامعه را اداره میکند و یک طرح بزرگ منسجم که حلقه پایانی آن، یک قیام بزرگ بر علیه کل دستگاه مادی است.
ان شاءالله به زودی متن کامل سخنرانی استاد در سایت قرار داده خواهد شد.
بخشی از بیانات مقام معظم رهبری درباره آیت الله حاج سید نورالدین حسینی الهاشمی (ره)
«تجدید یاد و خاطره آیت الله حاج سید نورالدین حسینی شیرازی کار لازمی است. ایشان در عین حالی که در زمان خودشان از روحانیون نامی و پرآوازه ایران بودند، متأسفانه در زمان ما از ایشان نام و یادی نیست.
وقتی ایشان به مشهد آمدند ما را از طرف دبستانی که در آن تحصیل میکردیم و مدرسهای دینی بود به استقبال بردند. من هنوز عظمتی را که در ایشان بود به یادم هست. توضیح و تشریح زمانۀ ایشان که یک روحانی شجاع و خوشفکر و مدافع آیین مقدس اسلام در برابر هجوم گروههای وابسته به اجانب بودند، امری لازم است. اگر فضای سیاسی آن روز درست تشریح شود، آنوقت معلوم میشود که حد جاری کردن بر فردی از کنسولگری انگلیس در آن شرایط یعنی چه؟
باید اوضاع دولتها و وابستگی آنها در آن روز شیراز و استان فارس بهخصوص با حزب توده در شیراز و همچنین شخصیت علمی و مراتب فضل و دانش آن مرحوم و رابطهشان با علمای محترم آن زمان بررسی و تبیین شود؛ که اگر این کارها خوب انجام شود آنوقت میتوان گفت جامعه ما به بازشناسی یک شخصیت بزرگ روحانی موفق شده است.»
(دیدار با ستاد بزرگداشت آیتالله شیرازی در تهران، ۱۳۸۶/۱۰/۳)
«… در آن سالهایی که مرحوم سید نورالدین – روحانی شجاع سازمانده فعال و زمانشناس وارد میدان بود، شاید حزب توده را برای پنجه انداختن با این روحانی تشویق کردند…».
(بیانات در جمع مردم شیراز، ۱۳۸۷/۲/۱۱)
➖ مجلۀ رسائل، شمارۀ ۱۲، آبان ۱۳۹۸، ص۱۱۳.
1 در مورد “بزرگداشت هفتادمین سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله سید نورالدین حسینی الهاشمی (ره)”
بیانات استاد معظم بسیار دقیق و حساب شده و مبتتی بر اسناد درست تاریخی و تحلیل های عمیق جامعه شناختی است. به امید روزی که بسیار بیشتر از گذشته جامعه ما و کل جامعه بشری از دانش ایشان بهره مند گردند